۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۹

کسی که شمع جمال تو در نظر دارد
ز آتش دل پروانه کی خبر دارد

ز مرهمش نشود سود دردمندی را
که زخم کاری تیغ تو بر جگر دارد

ز بیقراری زلفت قرار یافت دلم
به زیر سایه او زان سبب مقر دارد

فضیلتی که جمال تراست بر خورشید
فضیلتی ست که خورشید بر قمر دارد

چه طوطی است خط سبزت، ای پریچهره؟
که تکیه بر گل و منقار بر شکر دارد

ز سوز عشق توام آتشی ست در سینه
که اشک دیده چون ناردان شرر دارد

ز آتش دل آشفتگان حذر می کن
که دود خاطر خسرو بسی اثر دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.