هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، وفاداری، رنجهای عشق و زیباییهای آن سخن میگوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی مانند جاودانگی و فنا دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و تمثیلهای بهکار رفته نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۹۲۱
کسی که یار وفادار و مهربان دارد
سعادت ابد و عمر جاودان دارد
مگر که گرد لب لعل آن صنم گشته ست
که باد صبحدم امروز بوی جان دارد
حدیث او همه روز و هلاک او همه شب
کسی بود که مرا دست بر دهان دارد
گل از جوانی مشغول حسن و خنده زنان
چه آگهست که بلبل چرا فغان دارد؟
مگر که جان بتوان بردن، ای مسلمانان
کسی ز بی غمی اندر جهان نشان دارد
بترس از آه من، ای چشم یار و برمشکن
که ناتوانی، این گرمیت زیان دارد
تبارک الله چندین دلی که سوی تو رفت
یکی چه گویی از آن جمله خان و مان دارد
رو مدار که مردار جان دهم پیشت
که چشم مست تو هم تیر و هم کمان دارد
زبان نماند، ز نامت هنوز سیری نیست
دریغ خسرو مسکین که یک زبان دارد
سعادت ابد و عمر جاودان دارد
مگر که گرد لب لعل آن صنم گشته ست
که باد صبحدم امروز بوی جان دارد
حدیث او همه روز و هلاک او همه شب
کسی بود که مرا دست بر دهان دارد
گل از جوانی مشغول حسن و خنده زنان
چه آگهست که بلبل چرا فغان دارد؟
مگر که جان بتوان بردن، ای مسلمانان
کسی ز بی غمی اندر جهان نشان دارد
بترس از آه من، ای چشم یار و برمشکن
که ناتوانی، این گرمیت زیان دارد
تبارک الله چندین دلی که سوی تو رفت
یکی چه گویی از آن جمله خان و مان دارد
رو مدار که مردار جان دهم پیشت
که چشم مست تو هم تیر و هم کمان دارد
زبان نماند، ز نامت هنوز سیری نیست
دریغ خسرو مسکین که یک زبان دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.