هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه شاعر از اسارت دل و جان در کار جهان است. او از ویرانی خانه و زندگی خود می‌نالد و از عشق و وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر با توصیف زیبایی معشوق و سوختن دل در عشق او، به بی‌چارگی خود اشاره می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به حال او رسیدگی کند. در نهایت، او آرزوی وصال معشوق را دارد و دوری از او را هلاکت می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، بیان غم و اندوه و اسارت دل ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۹۲۶

غمم بکشت به کار جهان که پردازد
دلم اسیر شد و نیز جان که پردازد

من و زیادت حاجات و کنج ویرانه
درین بلا به غم خان و مان که پردازد

هزار شمع جمال آیدم به پیش نظر
دلم به سوختن خود بدان که پردازد

بدین صفت که تو مشغول حسن خویشتنی
به چاره دل بیچارگان که پردازد

بر آستان تو میرم که زیر دیوارت
چو جان دهم به من ناتوان که پردازد

به همرهی تو رفتن به باغ بیهوده ست
که پیش تو به گل و ارغوان که پردازد

روا مدار به دوری هلاک خسرو، از آنک
به جز وصال تو با عاشقان که پردازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.