هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و فراق یار خود میگوید و از دیگران میخواهد که پیامهای عاشقانهاش را به یارش برسانند. او نگران است که مبادا دیگران نیز دل به یارش ببازند و از بزرگان شهر میخواهد که به داد او برسند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای گروههای سنی پایین دشوار باشد.
شمارهٔ ۹۶۱
زلف یار مرا به باد دهید
باد عنبرفشان زیاد دهید
جادوان کز خطش سبق گیرند
شحنه ای هم ازان سواد دهید
ای کسانی که نزد یار مسنید
از منش زود زود یاد دهید
سوی او رفته اید می ترسم
که شما نیز دل به باد دهید
از لب من به پای او گه گاه
بوسه بدهید و پر مراد دهید
خردسالی همی کند بیداد
ای بزرگان شهر، داد دهید
اشک خسرو همی رود ز فراق
گر توانیدش ایستاد دهید
باد عنبرفشان زیاد دهید
جادوان کز خطش سبق گیرند
شحنه ای هم ازان سواد دهید
ای کسانی که نزد یار مسنید
از منش زود زود یاد دهید
سوی او رفته اید می ترسم
که شما نیز دل به باد دهید
از لب من به پای او گه گاه
بوسه بدهید و پر مراد دهید
خردسالی همی کند بیداد
ای بزرگان شهر، داد دهید
اشک خسرو همی رود ز فراق
گر توانیدش ایستاد دهید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.