۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۳۳

گر چه خوبان ز مه فزون باشند
پیش آن ماه من زبون باشند

مردمانی که روی او دیدند
تا بباشند سرنگون باشند

گفتمش «بنده ایم » گفت «خموش
تو چه دانی که بنده چون باشند»؟

یار مهمان تست، ای دیده
مردمان را بگو برون باشند

ای دل خون گرفته، عشق مباز
که بتان تشنگان خون باشند

عافیت را به خواب می جویند
دردمندان که بی سکون باشند

عقل درد سر است، زین معنی
عارفان عاشق جنون باشند

تو برون رو ز سینه ام، کای جان
یار یاران ز در درون باشند

عشق بازی ز خسرو آموزند
لیلی و مجنون ار کنون باشند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.