هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از زبان شخصی است که از عشق و فتنههای ناشی از آن میگوید. شاعر از ترس از دست دادن معشوق و دردهای عشق سخن میگوید و امیدوار است که روزی پایان این رنجها فرا برسد. همچنین، اشارههایی به مفاهیم عرفانی مانند هدایت غیبی و عنایت الهی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از عبارات ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشند که برای سنین پایینتر قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۱۰۶۵
حدیث حسن تو زین پس کفایتی برسد
که فتنه ای ز تو در هر ولایتی برسد
شود به فتوی خط تو خون حسن مباح
اگر به روی تو بر گل روایتی برسد
دلت بگفت کسی از ستم نیاید باز
مگر ز غیب مر او را هدایتی برسد
ز بیم با تو حدیثی نمی توانم گفت
که از من و تو به هر کس حکایتی برسد
اگر مرا نرسد با تو راز خود گفتن
ترا، اگر کنی، ای جان، عنایتی برسد
ز آه من به جهان صبح رستخیز دمید
بود که شام غمت را نهایتی برسد
چو غنچه پای به دامان صبح کش، خسرو
ز دوست بو که نسیم عنایتی برسد
که فتنه ای ز تو در هر ولایتی برسد
شود به فتوی خط تو خون حسن مباح
اگر به روی تو بر گل روایتی برسد
دلت بگفت کسی از ستم نیاید باز
مگر ز غیب مر او را هدایتی برسد
ز بیم با تو حدیثی نمی توانم گفت
که از من و تو به هر کس حکایتی برسد
اگر مرا نرسد با تو راز خود گفتن
ترا، اگر کنی، ای جان، عنایتی برسد
ز آه من به جهان صبح رستخیز دمید
بود که شام غمت را نهایتی برسد
چو غنچه پای به دامان صبح کش، خسرو
ز دوست بو که نسیم عنایتی برسد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.