هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از درد فراق و بی‌قراری دلش می‌نالد و با وجود رنج‌ها، عشقش را ستایش می‌کند. شعر پر از تصاویر احساسی مانند ویرانی دل، باران اشک، و آتش عشق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شاعرانه ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۰۶۴

به ره جولان که دی سلطان من زد
سنان در سینه ویران من زد

خوشم کاندر پیش می رفتم، اسپش
لگد بر جان بی سامان من زد

نکردم ایستادی، گریه، هر چند
دوید و دست در دامان من زد

چه گریه است این که دل رست و جگر نیز
به هر خاکی که این باران من زد

چراغ وصل من نفروخت، هر چند
که عشق آتش به خان و مان من زد

دلم ویران شد و دزد خیالش
درین ویرانه راه جان من زد

غلام اوست خسرو، گر کشد زار
نباید طعنه بر سلطان من زد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.