هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و اشتیاق شاعر به معشوق است. شاعر از معشوق می‌خواهد که از کنارش نگذرد، به او توجه کند و رهایش نکند. او از زیبایی‌های معشوق سخن می‌گوید و از دل‌بستگی و وابستگی خود به او می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح و درک بیشتری داشته باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌تر، درک شعر را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

شمارهٔ ۱۰۶۸

سوار چابک من پیش چشم من مگذر
مرا بکشتی، ازین سو ز بهر من مگذر

ببین که چشم کسی چون بود، ز بهر خدا
بدین صفت که تویی پیش مرد و زن مگذر

بهانه می طلبند اهل دل که جان بدهند
بپوش روی، وگرنه در انجمن مگذر

سرم به خاک ره تست، پرشکسته مرو
نماز می کنم، آخر ز پیش من مگذر

به دیده و دل و جان بگذری که جان توام
رواست زان همه بگذر، ازین سخن مگذر

غبارهاست ز جعد تو در دلم بسیار
کشان به روی زمین جعد چون سمن مگذر

دلا، ز زلف گذر بر لبت اگر نتوان
ولیک تا بتوانی از آن دهن مگذر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.