هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از خسرو دهلوی، احساسات شاعر را نسبت به معشوقش بیان می‌کند. او از زیبایی‌های معشوق، تأثیر عمیق عشق بر قلب و جانش، و درد فراق می‌گوید. شاعر از توصیف مو، چشم، لب و خنده معشوق استفاده می‌کند تا عمق احساسات خود را نشان دهد و همچنین از دیوانگی ناشی از عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و شاعرانه نیاز به درک بالاتری از ادبیات دارند.

شمارهٔ ۱۱۰۱

جولان تو سنش بین، هر سو غبار دیگر
فتراک او نگه کن، هر سو شکار دیگر

دلها اسیر گیرد، جانها شکار سازد
هرگز ندیده ام من، زینسان سوار دیگر

بخشم به زلفش ایمان، هم ناید استوارش
آن چشم کافرش بین نااستوار دیگر

هست ار چه کار عیسی جانها به مرده دادن
مشکین لب و دهانش دارند کار دیگر

از خنده تو بر جان یک یادگار دارم
وز داغ هجر بر جان صد یادگار دیگر

هر دو لب تو، جانا، از یک می اند، لیکن
هر نرگس تو دارد خواب و خمار دیگر

تا باد راست گه گه بر طره تو بازی
از هر شکنج مویت دارم غبار دیگر

گفتی که یار دیگر ننشست در دل تو
تو جای می گذاری از بهر یار دیگر؟

یک بار دل به من ده، سوگند می خورم من
بینم اگر به خوبان در عمر بار دیگر

یارب، چه صورت است این کش گر نگه کند گل
بر خویش باز ناید تا نوبهار دیگر

از دست خوبرویان دیوانه گشت خسرو
تنها نه او که چون او چندین هزار دیگر
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.