۲۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۰۳

ای دل، ازین خرابه وحشت کرانه گیر
رو بر فراز کنگر عرش آشیانه گیر

هستی به فقر یار و بهانه مکن که نیست
یابی مگر خلاص ز دهر، این بهانه گیر

سنگ گران خود به ترازوی همت آر
هر دو جهان به وزن دو خشخاش دانه گیر

از کیش پاک سهم سعادت ستان و بس
این جانب دو قوس دوگانی نشانه گیر

گیتی فسانه گیر و خیالی که اندروست
آنجا که راستی ست دروغ و فسانه گیر

رخش زمانه نزد تو، خواهی قرار عمر
گر قوتیت هست، عنان زمانه گیر

در عشق خون دل خور و از شوق ناله کن
آن باده را به زمزمه این ترانه گیر

خسرو، ز نام و ننگ جهان به که وارهی
ناداشت کرد و مست شو و شاخشانه گیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.