هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر حالات عاشق مست و دل‌باخته است که از درد فراق و جور معشوق شکایت می‌کند. شاعر با استفاده از تصاویر شراب، مستی، خون و تیر غم، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد و از معشوق می‌خواهد تا با ریختن باده، دردهایش را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه پیچیده، استفاده از استعاره‌های مرتبط با شراب و مستی، و بیان احساسات عمیق و گاه دردناک است که برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است نامناسب یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۱۲۱

مست من چون جرعه نوشی، باده ای بر من بریز
درد جام خود برین رسوای مرد و زن بریز

چشم تو مست است، گر کم ایستد ناکرده خون
خون من در پیش آن قتال مردافگن بریز

دشمن جان من است آن غمزه، تا خوش گردد او
آنچه درد من شنیدی پیش آن دشمن بریز

دل شد از تیر غمت روزن چو خواهد رفت جان
شربتی از جام خود باری بر آن روزن بریز

خلعت رنگی ست واجب، گر کشم بر سر سبو
نیمه دیگر برین دستار و پیراهن بریز

مست می رفتم، سبو بر سر فتادم، وان شکست
تار کم بشکن بدان و خون من بر من بریز

تیرگی عیش مشتاقان ترا چون روشن است
بر دل تاریک خسرو باده روشن بریز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.