هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و دوری از معشوق می‌نالد و بیان می‌کند که با وجود گذشت زمان و رنج‌های بسیار، هنوز عشق و مهر به معشوق در دلش زنده است. او از ناله‌ها و زاری‌های خود می‌گوید و اظهار می‌کند که معشوق از رنج او بی‌خبر است. با وجود از دست دادن امید، بذر عشق معشوق همچنان در دلش رشد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۱۲۰

در فراقش رود خون از دیده می بارم هنوز
وان زدلگرمی نگوید ترک آزارم هنوز

سالها تا گلبن مقصود در می پرورم
ز آب چشمم بر نمی آید گل از خارم هنوز

گر چه بر باد هوس شد خرمن امید من
تخم مهرش در میان جان همی کارم هنوز

گر چه پر داغ است جان من ز هجر آن نگار
داغ مهرش بر جیبن دوستی دارم هنوز

دلبر از کوی محبت پا اگر بیرون نهاد
من به دست ناامیدی سرنمی خارم هنوز

زاری و افغان من بی او گذشت از نه فلک
وان نگار آگه نگشت از ناله زارم هنوز

گر چه جان خسرو از مهر رخش از دست رفت
تخم عشقش در زمین دل همی کارم هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.