هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر غنایی است که به توصیف بهار و طبیعت میپردازد. در این شعر، عناصر طبیعی مانند باد نوروزی، گلها، غنچهها، ابر و چرخ گردان به تصویر کشیده شدهاند. شاعر از زیباییهای طبیعت و تغییرات فصل بهار سخن میگوید و با استفاده از استعاره و تشبیه، صحنههای زیبایی را خلق میکند. همچنین، در پایان شعر، شاعر به مدح و ستایش یک شخصیت (شهنشاه جهان) میپردازد.
رده سنی:
12+
این شعر دارای مفاهیم شاعرانه و استعاری است که ممکن است برای کودکان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و ترکیبات ادبی ممکن است برای نوجوانان و بزرگسالان جذابتر و قابل فهمتر باشد.
شمارهٔ ۱۱۳۲
باد نوروز آمد و درهای بستان کرده باز
گل جهانی را به روی خویش خندان کرده باز
غنچه بهر صد درم گل را به زندان کرده بود
زر بداد آن گه صبا و قفل زندان کرده باز
در عرق شد غنچه از گرما و تنگ آمد ز خویش
باد خوش می آید، از گرما گریبان کرده باز
چرخ گردان بهر ما را ساخت از گل کوزه ها
ابر آن گه کوزه ها بر آب حیوان کرده باز
بالش سلطان گل در بارجای شاخ بین
کو ز بهر بار دادن چتر سلطان کرده باز
چند سوزی زلف سنبل، بینی، ای نرگس، ترا
آرزوی دیدن خواب پریشان کرده باز
یارب، این ابر است در صحن چمن گوهر افشان؟
یا شهنشاه جهان دست زر افشان کرده باز
تا ز خسرو دست گیری یافت در مدحش قلم
از سخن گفتن زبان بر در عمان کرده باز
گل جهانی را به روی خویش خندان کرده باز
غنچه بهر صد درم گل را به زندان کرده بود
زر بداد آن گه صبا و قفل زندان کرده باز
در عرق شد غنچه از گرما و تنگ آمد ز خویش
باد خوش می آید، از گرما گریبان کرده باز
چرخ گردان بهر ما را ساخت از گل کوزه ها
ابر آن گه کوزه ها بر آب حیوان کرده باز
بالش سلطان گل در بارجای شاخ بین
کو ز بهر بار دادن چتر سلطان کرده باز
چند سوزی زلف سنبل، بینی، ای نرگس، ترا
آرزوی دیدن خواب پریشان کرده باز
یارب، این ابر است در صحن چمن گوهر افشان؟
یا شهنشاه جهان دست زر افشان کرده باز
تا ز خسرو دست گیری یافت در مدحش قلم
از سخن گفتن زبان بر در عمان کرده باز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.