هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، درد و رنج عشق نافرجام و هجران را بیان می‌کند. شاعر از چشم معشوق، غمزه‌هایش، و دوری از او سخن می‌گوید و درد عشق را با تصاویر زیبایی مانند لاله بهاری و نرگس خمار توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۱۳۹

خرابی من از آن چشم پر خماری پرس
هلاک جانم از آن لاله بهاری پرس

ز زخم غمزه چه پرسی که در جگر چند است؟
ز صد فزونست، ولی زخمهای کاری پرس

غلام چشم توام، گر چه ناوک تو خوش است
ولیک لذت آن از دل شکاری پرس

دلم که زود فراموش می کند خود را
مپرس هیچ ز هجران و بیقراری پرس

مراست دردسری از خمار مستی عشق
علاج دردم از آن نرگس خماری پرس

کجاست دولت آنم که بر درت باشم؟
نشان من به سر کوی خاکساری پرس

رو، ای صبا و ز بهر مسافران فراق
از آن دو لب سخنی چند یادگاری پرس

سرود ذوق فراوان شنیده ای، اکنون
بیا، ز خسرو ذوق فغان و زاری پرس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.