هوش مصنوعی: این شعر از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از جدایی معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد، احساس خود را به تصویر می‌کشد و از سوزش دل و ناتوانی در برابر جذبه‌های معشوق می‌گوید. او همچنین به عظمت معشوق و فروتنی خود در برابر او اشاره می‌کند و راه عشق را پر از رنج و مشقت می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای مانند عشق نافرجام، رنج فراق، و مفاهیم عرفانی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد.

شمارهٔ ۱۱۶۲

شد دل من خون ز داغ هجر او یارب کیش
بینم و از دیده و دل آورم نقل و میش

دی به ره بود او روان و من فتادم بر زمین
می شد او چون آفتاب و من چو سایه از پیش

شرح روزنها که از تیر تو دارد سینه ام
تا بگوید پیش تو بنواز یک دم چون نیش

تا ز تاب عارضش خلقی بسوزد هر زمان
می زند بر آتش رخسار او آب خویش

آنکه بر خاک درت لاف از گدایی می زند
کی به پیش چشم آید شاهی روم و ریش؟

راه عشق این است اگر، بسیار خسرو را هنوز
ره بباید کرد تا وادی درین منزل طیش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.