هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یادآوری لحظات زیبا با معشوق خود می‌پردازد و از دوری و فراق او رنج می‌برد. او از خاطرات شیرین مانند سخنان و خنده‌های معشوق یاد می‌کند و از گریه‌های بی‌پاسخ خود می‌گوید. همچنین، شاعر از خواب دیدن معشوق و بی‌قراری خود سخن می‌گوید و از تنهایی و دوری شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۱۶۵

آن سخن گفتن تو هست هنوزم در گوش
وان شکر خنده شیرین تو از چشمه نوش

گریه می آیدم از دور به آواز بلند
که ازان گریه نمی آیدم آواز به گوش

سر و قد، از چمن سبز به بیرون چه روی؟
سر برون نازده از لاله تر مرزنگوش

دوش در خواب بدیدم رخ چون خورشیدت
نیم شب روز شد از شعله آهم شب دوش

ای به خشم از بر من رفته و تنها خفته
چشم را گوی که چندین طرف خواب بپوش

خسروا، گرم برون می دودت خواب از چشم
دیگ دل شد مگر از پختن سودا خاموش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.