۲۴۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۳۷

به یاد دیدن روی تو گلزار آرزو دارم
چه جای گل کز این سودا به دل خار آرزو دارم

هوس دارم پس از مردن قد سرو روان، یعنی
از آن قامت به خاک کویش رفتار آرزو دارم

چنانش دوست می دارم که دارند آرزو خلقی
اگر دارند از آن راحت من آزار آرزو دارم

چو آزادی ز بند موی او دارد دلم او را
همیشه در خم زلفش گرفتار آرزو دارم

مرا گفتی که ای خسرو، چه داری آرزو از من؟
میسر نیست، ورنه از تو بسیار آرزو دارم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.