هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و سردرگمی در برابر معشوق سخن میگوید. او در توصیف احساسات خود از تشبیهات زیبایی مانند «شب قدر» و «گل و نسرین» استفاده میکند و بیان میکند که عشق، خرد را تحت تأثیر قرار داده و او را از درک واقعیات بازمیدارد. در نهایت، شاعر با حسرت از ناتوانی در پاسخگویی به سوالات عاشقانه سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی نیاز به درک نسبی از ادبیات فارسی دارد.
شمارهٔ ۱۲۴۳
تویی در پیش من یا خود مه و پروین نمی دانم
شب قدر من است امشب که قدر این نمی دانم
روی در باغ و می گویی که گل بین چون منم عاشق
همین روی تو می بینم، گل و نسرین نمی دانم
چنانم لذت یاد تو بنشسته ست اندر جان
که زان پس ذوق تلخ و جان خود شیرین نمی دانم
خرد را گفتم اندر عاشقی دخلی بکن، گفتا
غریبم، رسم این کشور من مسکین نمی دانم
به بالینم رسیده یار و من در مردن از سویش
کجایی در زبان و کیست در بالین نمی دانم؟
سؤال می کنی از من که خسرو من کیم پیشت؟
شنیدم، لیک از حسرت جواب این نمی دانم
شب قدر من است امشب که قدر این نمی دانم
روی در باغ و می گویی که گل بین چون منم عاشق
همین روی تو می بینم، گل و نسرین نمی دانم
چنانم لذت یاد تو بنشسته ست اندر جان
که زان پس ذوق تلخ و جان خود شیرین نمی دانم
خرد را گفتم اندر عاشقی دخلی بکن، گفتا
غریبم، رسم این کشور من مسکین نمی دانم
به بالینم رسیده یار و من در مردن از سویش
کجایی در زبان و کیست در بالین نمی دانم؟
سؤال می کنی از من که خسرو من کیم پیشت؟
شنیدم، لیک از حسرت جواب این نمی دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.