هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید. او از غم‌هایش با یار سخن می‌گوید، از دل‌تنگی‌ها و بی‌قراری‌هایش می‌نالد، و با وجود تمام سختی‌ها، عشقش را با طبیعت و عناصر اطرافش در میان می‌گذارد. او به‌صورت نمادین از شخصیت‌هایی مانند فرهاد و شیرین و مجنون و لیلی یاد می‌کند تا عمق احساساتش را نشان دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و نمادین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی و اشاره به داستان‌های عاشقانه کلاسیک ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۲۴۶

خراش سینه خود با یکی خونخوار می گویم
حساب عمر می دانم که غم با یار می گویم

فراهم کی شود ریش دلم زینسان که من هر دم؟
حدیث آن نمک پیش دل افگار می گویم

به جانان گفته ام ناگه نخواهد رفت جان، یارب
نمی دانم چه نام است این که من هر بار می گویم

درون خویش خالی می کنم زان زنده می مانم
که ذکرت شب و روز پیش در و دیوار می گویم

چو مجنون در بیابان غمم دور از رخ لیلی
که درد خویشتن با پشته های خار می گویم

زبانم تیشه فرهاد شد بهر دل سنگین
ز بس کافسانه شیرین خود بسیار می گویم

من از سر زنده گردم گر تو با من یک سخن گویی
تو می دانی نگویی، لیک من گفتار می گویم

اگر با من ز بد گفتن خوشی، ای من فدای تو
تو بد می کن که من بهر تو استغفار می گویم

رقیبا، بر حقی، گر باورت ناید غم خسرو
که من تیمار بلبل پیش بوتیمار می گویم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.