هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم فراق و دوری معشوق می‌نالد و اشک می‌ریزد. او در تنهایی و در مکان‌های مختلف مانند کوچه و بازار، از درد هجران شکوه می‌کند و حالتی میان مستی و هوشیاری دارد. شاعر از سوز درونی خود می‌پرسد و خود را به ابر بهاری تشبیه می‌کند که بی‌اختیار می‌گرید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۲۴۵

همیشه در فراقت با دل افگار می گریم
غمت را اندکی می گویم و بسیار می گریم

شبی کاندر حریمت ره نمی یابم به صد زاری
به حسرت می نشینم در پس دیوار می گریم

اگر مردم به مستی، گاه گاهی گریه ای دارند
چه حال است این که من هم مست و هم هشیار می گریم؟

گهی در خلوت تاریک از هجر تو می نالم
گهی در فرقتت در کوچه و بازار می گریم

چه سوز است این نمی دانم به جان خسرو مسکین؟
که چون ابر بهار اندر سر کهسار می گریم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.