هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد فراق و جدایی از یار میگوید. شاعر از دوری عزیزانش رنج میبرد و به یاد لحظات زیبای گذشته با آنها میافتد. او از عشق و وفا سخن میگوید و از فلک به دلیل این جدایی گله میکند. در نهایت، آرزوی دیدار دوباره را دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری قدیمی ممکن است برای کودکان و نوجوانان جوان دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۲۷۹
سفر کردند یاران جان ما هم
بسی بیگانگان و آشنا هم
ز ما یک بار برکندند دل را
ز صحبت خیمه مهر و وفا هم
چه تاب رنج راه آن نازنین را
که راهش در دل و در دیده جا هم
برابر رفت در یک تاش جانم
دلم در بند آن زلف دو تا هم
دو بوسی یادگاری داد ما را
دو می می داد پیش از دیده با هم
طفیل آهوی صحرا چه بودی
که در فتراک خود بستی مرا هم
جدایت می کند از جان من عشق
جدایی بند بند من جدا هم
فلک را کور بادا دیده مهر
که نارد دوستان را دیده با هم
اگر آن سو روی از خسرو، ای باد
ببوسی، باد پای یار ما هم
بسی بیگانگان و آشنا هم
ز ما یک بار برکندند دل را
ز صحبت خیمه مهر و وفا هم
چه تاب رنج راه آن نازنین را
که راهش در دل و در دیده جا هم
برابر رفت در یک تاش جانم
دلم در بند آن زلف دو تا هم
دو بوسی یادگاری داد ما را
دو می می داد پیش از دیده با هم
طفیل آهوی صحرا چه بودی
که در فتراک خود بستی مرا هم
جدایت می کند از جان من عشق
جدایی بند بند من جدا هم
فلک را کور بادا دیده مهر
که نارد دوستان را دیده با هم
اگر آن سو روی از خسرو، ای باد
ببوسی، باد پای یار ما هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.