۲۲۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۸۰

ببستی چشم من ز افسون زبان هم
دلم بردی نه تنها بلکه جان هم

خرابم می کنی از رخ، ز لب نیز
ازینم می کشی، جانا، از آن هم

ز تیر تست ما را دعوی خون
گواهی می دهد دل، آن کمان هم

ز بیداد تو خرسندم همه عمر
اگر خون ریزیم، راضی، بدان هم

برو، ای باد، بوسی زن برای پای
اگر چیزی نگوید، بر دهان هم

بده ساقی که من مست و خرابم
پیاله خورده ام، رطل گران هم

غمی دارم که باد از دوستان دور
به حق دوستی کز دشمنان هم

بت اندر قبله دارم نه همین بت
که زنار مغانه بر میان هم

اگر افتد قبول این جان خسرو
به بوسی می فروشم، رایگان هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.