هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن میگوید. او از درد فراق، جفای معشوق و بلای عشق شکایت دارد و بیان میکند که حاضر است برای دوستی همهچیز را فدا کند. همچنین، او از احساس تنهایی و درد درونی خود سخن میگوید و آرزو میکند که بتواند رنجهایش را تحمل کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، زبان شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۳۲۰
هر سحری به کوی تو شعله وای خود کشم
چند به سینه خلق را داغ جفای خود کشم!
بس که بخفتم از غمت، فرق نباشدم دگر
گر به درون پیرهن رشته به جای خود کشم
عشق بود بلای من، کاش بود هزار جان
کز پی دوستی همه پیش بلای خود کشم
تا به سرای خویشتن یک نفست ندیده ام
هر نفسی به درد خود درد سرای خود کشم
شب که به گشت کوی تو خارم اگر به پا خلد
از مژه سوزنی کنم خار ز پای خود کشم
رفت خطا که سر بشد خاک در تو، تیغ کو
تا سر خود قلم کنم، خط به خطای خود کشم
دعوی یار و زهد بد، وه که نیست ره به دل
پیش در تو همت صدق و صفای خود کشم
بهر وصال می کشد خسرو خسته درد و غم
بر تو چه منت است، چون جور برای خود کشم؟
چند به سینه خلق را داغ جفای خود کشم!
بس که بخفتم از غمت، فرق نباشدم دگر
گر به درون پیرهن رشته به جای خود کشم
عشق بود بلای من، کاش بود هزار جان
کز پی دوستی همه پیش بلای خود کشم
تا به سرای خویشتن یک نفست ندیده ام
هر نفسی به درد خود درد سرای خود کشم
شب که به گشت کوی تو خارم اگر به پا خلد
از مژه سوزنی کنم خار ز پای خود کشم
رفت خطا که سر بشد خاک در تو، تیغ کو
تا سر خود قلم کنم، خط به خطای خود کشم
دعوی یار و زهد بد، وه که نیست ره به دل
پیش در تو همت صدق و صفای خود کشم
بهر وصال می کشد خسرو خسته درد و غم
بر تو چه منت است، چون جور برای خود کشم؟
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.