هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و غم عشق می‌نالد. او از شکست‌های عاطفی، دل‌آزردگی و رنج هجران سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا با لطفش او را از این عذاب رها کند. تصاویری مانند سینه‌ی خراشیده، خون جاری از دهان و غرق شدن در خون، عمق رنج او را نشان می‌دهد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تصاویر غم‌انگیز مانند خونریزی و خودآزاری عاطفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، این نوع اشعار معمولاً برای مخاطبان بالغ که تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارند، مناسب‌تر است.

شمارهٔ ۱۴۴۱

شکست پشت من از بار غم، چه چاره کنم؟
ز غصه چند خورم خون خویش و دم نزنم

به تیغ هجر دل من هزار پاره شده ست
عجب نباشد، اگر خون برآید از دهنم

ز بس که سینه خراشم چو گل ز دست فراق
چو لاله غرقه خون است چاک پیرهنم

ز بعد مردنم ار سوز دل چنین باشد
بسوز از تب هجر تو در لحد کفنم

از آن دمی که دلم شد به صحبتت مایل
نماند میل به بالای سرو و نارونم

حدیث باغ چه گویم که با خیال رخت
نمی کشد دل غمگین به لاله و سمنم

بیا که بی تو به جانم ز محنت خسرو
به لطف خویش رهان از عذاب خویشتنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.