۲۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۴۳

زبان نماند، ز لعلت سخن کجا یابم؟
سخن نماند، دمی زان دهن کجا یابم؟

ز زلف تو همه چون بوی عشق می آید
من آن نسیم ز مشک ختن کجا یابم؟

دلم ز شکل تو بدخو، به بوستان چه روم؟
کرشمه از گل و ناز از سمن کجا یابم؟

علاج زیستنم جز نظر نبد به رخت
من این دو از پی جان و ز تن کجا یابم؟

در این زمان که مرا دشنه فراق بکشت
ترا که جان منی، جان من کجا یابم؟

اگر ز من طلبی جان، به صد هوس بدهم
من این قدر ز دهانت سخن کجا یابم؟

ز دوریت غم خسرو چو کوه و محرم نه
شکاف چون کنم، این کوهکن کجا یابم؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.