هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات عمیق و سوزناک عاشقی است که از فراق و درد عشق رنج می‌کشد. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی مانند پاره کردن جامه از شوق، ستاره‌باران شدن دامن از گریه، و تبدیل دل به سنگ، عمق درد و عشق خود را نشان می‌دهد. او از معشوق می‌خواهد که جرعه‌ای از لبش به او بدهد تا صوفیان را مست کند و از هجران شکایت می‌کند که چگونه می‌تواند از معشوق دوری کند در حالی که معشوق آب حیات است و او در حال مرگ.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۱۴۶۶

هر شب از شوق جامه پاره کنم
عاشق عاشقم، چه چاره کنم

گر برآید مه از گریبانش
دامن از گریه پر ستاره کنم

از درونم برون نخواهد رفت
گر چه صد جای سینه پاره کنم

خون شد این دل، نگر ز بهر جفات
دل دیگر ز سنگ خاره کنم

جرعه ای گر بیابم از لب تو
صوفیان را شراب خواره کنم

چند گویی که صبر کن در هجر
گر توانم هزار باره کنم

من همی میرم و تو آب حیات
چون توانم ز تو کناره کنم

تو کنی جور بر دل خسرو
من چو بیگانگان نظاره کنم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.