هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و اشتیاق شدید به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حاضر است هر رنج و سختی را برای رسیدن به او تحمل کند. او از لب‌های معشوق به عنوان منبع زندگی یاد می‌کند و تأکید می‌کند که بدون امید دیدار معشوق، زندگی برایش بی‌معناست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'ترعه خون' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۴۶۷

چون شکر زان دو لعل تر بکنم
دل نخواهم که از شکر بکنم

لب تو آب زندگانی را
ترعه خون شود، اگر بکنم

تا بسوزم در آتش غم تو
گوشه ای هر دم از جگر بکنم

گر نباشد امید دیدن تو
دیده خویش را ز سر بکنم

پیش رویت در آتش اندازم
گل که از باغ تازه تر بکنم

نکنم دل ز مهرت، ار هر شب
جان ز عشق تو تا سحر بکنم

بر مکن چشم مردمی از من
که نیارم ز تو نظر بکنم

جان کند خسرو از لبت هر دم
خنده ای زن که بیشتر بکنم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.