هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق، تنهایی، و جفای معشوق شکایت دارد و از وفاداری خود می‌گوید. او از عشق به عنوان تجربه‌ای پررنج یاد می‌کند که تنها افراد با تحمل می‌توانند آن را تاب آورند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند بخشش، عفو، و تحمل در راه عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جفا نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۱۴۹۵

عشقت نصیب من همه غم داد، درد هم
هوش و قرار من نشد و خواب و خوردهم

دردا که آه گرم به تنهائیم بسوخت
تنها نه آه گرم که دمهای سرد هم

عشاق را کسی که جفا گفت، عیب کرد
دید آنچه گفت و یاد کند آنچه کرد هم

جرمم که از وفاست ببخشای و عفو کن
اینک شفیع خون دل و روی زرد هم

اشکم روان به سوی تو آورد، چون کنم
این خاک روزیم بد و این خواب و خورد هم

آنجا که پای خود نهی از ناز بر زمین
خاک درت ز دیده دریغ است و گرد هم

بر جان خود نهم همه درد تو بهر آنک
درمان تو به کس نرسد بلکه درد هم

نامرد نیست مرد تحمل به راه عشق
نامرد را چه زهره و یارا که مرد هم

خسرو درین ره از سر مردانگیت نیست
با درد عشق جفت شو، از خویش فرد هم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.