هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وابستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید، بیان می‌کند که بدون یاد و حضور معشوق، حتی یک لحظه نیز نمی‌تواند آرامش داشته باشد. او از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که اگر زخمی بر جانش می‌زند، مرهم نیز باشد. شاعر احساس می‌کند که معشوق او را به پایین‌ترین حد ممکن رسانده و از ترس این که حتی خون‌بهای دلش را نیز از او بگیرد، می‌ترسد. او احساس می‌کند که در نظر معشوق، هیچ‌کس پایین‌تر از او نیست و حتی اگر آهی از دل تنگش برآورد، تمام عالم بر او تنگ می‌آیند. در نهایت، شاعر از این که کارش به صلاح نمی‌افتد، ناامید است و معشوق را مانند زلفی پر پیچ‌و‌خم می‌داند که از او رویگردان شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۵۲۵

نه بی یادت برآید یک دم از من
نه بی رویت جدا گردد غم از من

بزن بر جانم آن زخمی که دانی
به شرط آن که گویی «مرهم از من »

دلم را خون تو می ریزی و ترسم
که خواهی خون بهای دل هم از من

مرا از هر که دیدی پیش کشتی
مگر کس را نمی بینی کم از من

اگر آهی برآرم از دل تنگ
به تنگ آیند خلق عالم از من

کجا کارم به عالم راست گردد؟
که برگشتی چو زلف پر خم از من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.