هوش مصنوعی:
شاعر از معشوق خود شکایت میکند که چرا او را آزار میدهد و عمداً باعث رنجش او میشود. معشوق با رفتارهایش مانند بستن راه بر عاشق، دزدیدن دل و فرار کردن، و سپس آویختن کشته عشق به زلف خود، باعث درد و رنج شاعر شده است. شاعر از معشوق میخواهد که این رفتارها را متوقف کند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۵۶۵
تا کی، ای مه روی، کین انگیختن؟
خون ما بر خاک عمدا ریختن
تنگ بر بستن کمیت فتنه را
در شکارستان عشق انگیختن
کی روا باشد به کوی عاشقان،
دل ز ما دزدیدن و بگریختن
جان به مهر خویش بستن، وانگهی
کشته خود را به زلف آویختن
گشت خسرو مویی، از خود مگسلش
سهل باشد موی را انگیختن
خون ما بر خاک عمدا ریختن
تنگ بر بستن کمیت فتنه را
در شکارستان عشق انگیختن
کی روا باشد به کوی عاشقان،
دل ز ما دزدیدن و بگریختن
جان به مهر خویش بستن، وانگهی
کشته خود را به زلف آویختن
گشت خسرو مویی، از خود مگسلش
سهل باشد موی را انگیختن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.