هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر درد و رنج عاشقان و بی‌عدالتی‌های حاکمان است. شاعر از خونریزی بی‌گناهان، فقر و نابرابری اجتماعی، و درد عشق ناکام می‌گوید. همچنین، به نقد قدرت و ثروت می‌پردازد و عاشقان را به صبر و تحمل دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، اشاره به خونریزی و بی‌عدالتی ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۵۷۲

تا چند کوشی آخر در خون بیگناهان
آهسته تر زمانی، ای میر کج کلاهان

چندان که بینم آن رو، چشمم نمی شود پر
چون دیدن گدایان بر خوان پادشاهان

بی تو دو دیده چون نیست از هیچ گریه فارغ
من داد خود نیابم هرگز از این گواهان

من چشم باز کردم، خاک در تو دیدم
چون کوریم نیاید از سرمه سپاهان

غوغاست پیش رویت از عاشقان که باشد
بازار بردگان را گرمی به چاشتگاهان

عشاق رو سیه را لازم بود ملامت
چون لعنت ملایک بر نامه گناهان

خسرو به زلف و خالش اندوه خود چه گویی؟
دانی که غم نیاید اندر دل سپاهان
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.