۲۳۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۰۵

گواه جبین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من

ببخشای بر ناله عندلیب
الا، ای گل نازپرورد من

که گر هم بدین نوع باشد فراق
به کوی تو آرد صبا گرد من

که دیده ست هرگز چنین آفتی؟
کزو می برآید دم سرد من

فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادر آورد من

من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من

تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.