هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج خود میگوید و از معشوق میخواهد که بر نالههایش رحم کند. او از جور روزگار و طالع بد خود شکایت دارد و بیان میکند که در خور بندگی معشوق نیست، چرا که معشوق دردی ندارد تا درد او را درک کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و شکوهآمیز شعر ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۶۰۵
گواه جبین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا، ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به کوی تو آرد صبا گرد من
که دیده ست هرگز چنین آفتی؟
کزو می برآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادر آورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا، ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به کوی تو آرد صبا گرد من
که دیده ست هرگز چنین آفتی؟
کزو می برآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادر آورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.