هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و وفاداری سخن میگوید و از رنجها و غمهای ناشی از عشق نامهربان معشوق مینالد. شاعر از ظلم و بیوفایی معشوق شکایت دارد و با تصاویر شاعرانه مانند بوی وفا، اشکهای ژالهگونه، و کوههای غم، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۶۸۰
بوی وفا ز طره عنبرفشان تو
عشاق را نه جز ستم بیکران تو
شب نیستی که می نکنم تا به وقت صبح
افغان ز جور غمزه نامهربان تو
برق از نفس گشایم و ژاله زنم ز اشک
شاخ وفا دمد مگر از گلستان تو
نادیده کس میان تو و تابدیده ام
گم گشته ام ز لاغری اندر میان تو
تن موی شد مرا و به هر موی از تنم
غم کوه کوه در غم کوه روان تو
زرد و خمیده شد تن خسرو که تا شود
خلخال پایهای سگ پاسبان تو
عشاق را نه جز ستم بیکران تو
شب نیستی که می نکنم تا به وقت صبح
افغان ز جور غمزه نامهربان تو
برق از نفس گشایم و ژاله زنم ز اشک
شاخ وفا دمد مگر از گلستان تو
نادیده کس میان تو و تابدیده ام
گم گشته ام ز لاغری اندر میان تو
تن موی شد مرا و به هر موی از تنم
غم کوه کوه در غم کوه روان تو
زرد و خمیده شد تن خسرو که تا شود
خلخال پایهای سگ پاسبان تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.