هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و مستی سخن می‌گوید و از درد فراق و اشتیاق به معشوق شکوه می‌کند. او از مستی و رندی خود می‌گوید و از عشق بی‌پایانش به معشوق که مانند پیمانه‌ای پر شده است. شاعر از معشوق می‌خواهد که زلفش را در سینه‌اش بگشاید و از عشق چشم‌هایش می‌گوید که او را به سمت معشوق کشانده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و رندی وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۰۳

ای جان، چو سخن گویم مستانه و رندانه
سرمستم و لایعقل زان نرگش مستانه

پرسد ز سرشک خون جانم ز غمت، آری
پر گشته مرا آخر در عشق تو پیمانه

ای دوست، سر زلفت در سینه من بگشا
زنجیر نه این در را، سرهاست درین خانه

با عشق دو چشمش چون رفتی ز پی کویش
خسرو، تو رهی رفتی رندانه و یارانه
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.