۲۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۱۴

ای آرزوی دل شکسته
ما در دل تو شکسته بسته

بس دل که به دولت فراقت
از ننگ حیات باز رسته

مجروح لبت بسی ست، کس دید
یک خرما را هزار هسته

دل کوفته من چو آهن سرد
زان گونه که صد شرار جسته

سروت چو برای جان ما خاست
برخاسته و به جان نشسته

اندوه من ار نهند بر کوه
که را بینی کمر شکسته

بر خسرو غمزه ای تمام است
شمشیر چرا زنی دو دسته؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.