هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از غمزه و افسون معشوق شکایت دارد که خون او را ریخته است. او از تأثیرات سحرآمیز نگاه و گفتار معشوق می‌گوید که هر کس را مجذوب خود می‌کند. همچنین، شاعر از اشک‌ها و آه‌های خود می‌گوید که مانند دریا به هامون ریخته شده‌اند. در نهایت، او آرزوی رهایی از جور معشوق را دارد و از باران بلاهایی که بر سر او نازل شده است، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های غنی و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۷۲۴

ای غمزه خون ریز تو خونم به افسون ریخته
افسون چشم کافرت زینگونه صد خون ریخته

تا هر که باشد یار تو، بیخود شود در کار تو
ای زیر لب گفتار تو در باده افیون ریخته

ای آنکه گردون چند گه می داشت در خونم نگه
زین هر دو چشم روسیه شد اینک اکنون ریخته

نی سرو، ای شاخ رطب، کان قامت زیباسلب
از نقره خام، ای عجب، نخلی ست موزون ریخته

هر جا که اشکم تاخته آهم علم افراخته
هامون ز دریا ساخته، دریا به هامون ریخته

خواهم بپرم بر سما کز جور تو گردم رها
صد گونه باران بلا گردد ز گردون ریخته

ای کرده خسرو را زبون هرگز نپرسیده که چون
خون کرده دل را در درون وز دیده بیرون ریخته
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.