هوش مصنوعی:
متن شعری است که در آن شاعر از عشق و درد دل خود سخن میگوید. او از توصیف معشوق، رنجهای عشق و تأثیرات آن بر روح و جسم خود میگوید. همچنین، از عناصر طبیعی مانند باد، صبح، کوه و خاک برای بیان احساساتش استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر ادبی دارند که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
شمارهٔ ۱۷۲۵
دوش در آمد از درم تازه چو باد صبحگه
مشک فشانده بر قبا غالیه سوده بر کله
بس که دو دیده سیه بر کف پای سودمش
گشت سفید چشم من شد کف پای او سیه
دست گرفتمش که دل حامل درد شد ببین
گر چه گرفته حامله بر طبق سفید مه
کوه غم است بر دلم، کاه شده ز غم تنم
پیش تو می کشم بگیر آنچه که هست کوه و که
روی نماست چشم من خاک در تو اندرو
آب چو با صفا بود خاک بینمش به ته
این دل کور بیشتر بر زنخت گذر کند
مرگ به خنده در شود کور چو بگذرد به چه
عارض گندمین تو هست گزیدنم هوس
گر ز بهشت روی خود افگینم بدین گنه
بوده ام اندر این سخن صبح رسید از افق
ساخت به طره ماه من طره صبح را هبه
مشک فشانده بر قبا غالیه سوده بر کله
بس که دو دیده سیه بر کف پای سودمش
گشت سفید چشم من شد کف پای او سیه
دست گرفتمش که دل حامل درد شد ببین
گر چه گرفته حامله بر طبق سفید مه
کوه غم است بر دلم، کاه شده ز غم تنم
پیش تو می کشم بگیر آنچه که هست کوه و که
روی نماست چشم من خاک در تو اندرو
آب چو با صفا بود خاک بینمش به ته
این دل کور بیشتر بر زنخت گذر کند
مرگ به خنده در شود کور چو بگذرد به چه
عارض گندمین تو هست گزیدنم هوس
گر ز بهشت روی خود افگینم بدین گنه
بوده ام اندر این سخن صبح رسید از افق
ساخت به طره ماه من طره صبح را هبه
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.