هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و درد عشق شکست خورده می‌گوید. او از معشوق گله می‌کند که با وجود دیدن درد و رنجش، کمکی نکرده و به او توجهی نداشته است. شاعر احساس می‌کند که معشوق او را نادیده گرفته و وعده‌هایش را عملی نکرده است. این متن پر از احساسات تلخ و ناامیدی است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و احساسات پیچیده‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی آن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۸۰۴

چه کردم کآخرم فرمان نکردی
بدیدی دردم و درمان نکردی

ز هجران تو کفری هست بر من
شب کفر مرا ایمان نکردی

به دشواری برآمد جانم از تن
ببردی جان من، آسان نکردی

چه جانها کان به وجه بوسه تو
برفت و نرخ را ازان نکردی

به گریه خواستم وصلت در این ملک
گدای خویش را سلطان نکردی

به کویت آرزومندان نمودند
نگاهی جانب ایشان نکردی

ترا گفتم که یک روزی مرا باش
برفتی از من و فرمان نکردی

دلم بردی و گفتی خواهمت داد
چو رفتی، پیش یاد آن نکردی

ندیدی عیش خسرو تلخ هرگز
به حلوای لبش مهمان نکردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.