هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او از جدایی و فراق می‌نالد و زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند. شاعر خود را گوهری مانند اشک می‌داند که در خاک یافت نمی‌شود و از معشوق می‌خواهد که او را دریابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۸۲۰

ای مردم دیده نکویی
شاد آنکه درون چشم اویی

من بی تو چگویمت که چونم
بی من تو چگونه ای، نگویی

سیب ار چه تراست، آب او را
چاه زنخ تو برد گویی

بر پسته لب تو تا نخندید
از پسته نرفت تنگ خویی

بر مشک دهی به خون گواهی
گر طره خویشتن ببویی

گل پیش تو، گر به باغ رانی
خیزد به هزار تازه رویی

دریاب که گوهری چو اشکم
در خاک نیابی، ار بجویی

من پای ز آب دیده شویم
تو دست ز خون من نشویی

با این همه از تو چشم بد دور
ای مردم دیده را نکویی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.