هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غزل‌گونه است که در آن شاعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوقی می‌گوید که با رفتارش دل‌ها را می‌رنجاند و ویرانی به بار می‌آورد. شاعر از ظلم معشوق و رنج‌های خود شکایت می‌کند و گاهی با زبان طنز و کنایه، وضعیت خود را توصیف می‌نماید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل‌درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و کنایه‌های به‌کاررفته نیاز به درک ادبی و تجربه‌ی عاطفی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۱۸۲۴

زینسان که از هر موی خود زنجیر صد دل می کنی
مردن هم از گیسوی خود بر خلق مشکل می کنی

هم جان و تن مأوای تو، هم دیده و دل جای تو
ای از تو ویران خانه ها هر جا که منزل می کنی

بیرون میا در آفتاب، آزرده م گردد تنت
با روی خود با روی او نسخه مقابل می کنی

دلها بری و خون کنی، ای ظالم، آخر رحمتی
آن دل که خواهی کرد خون بهر چه حاصل می کنی

با خار و خس خاک رهش کردم به دیده، گفت چون
می نایم از ننگ اندرون، خانه چه کهگل می کنی

بر من چه غمزه می زنی، کآمد به لب جانم ز غم
این جان یک دم مانده را بهر چه بسمل می کنی؟

ای پندگو، گر شد فزون از خوردن خون جگر
چون من نخواهم زیستن دانم چه بر دل می کنی

خاک ره خود می کنی آلوده از خون کسان
چون حق چشم ماست این، بهر چه بسمل می کنی؟

خسرو که در چاه زنخ اندازی و برناریش
جادوست، پس او را نگر، در چاه بابل می کنی؟
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.