هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از جدایی و عشق نافرجام است. شاعر از دوری معشوق شکایت کرده و از شب‌های سخت عاشقان و دردهایشان می‌گوید. او با وجود رنج‌ها، همچنان به عشق وفادار است و امید به دیدار معشوق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و درد جدایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات مورد استفاده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۸۵۹

ای بیغم از دل من، بسیار شد جدایی
شادی به رویت ار چه بر غم کنان نیایی

گفتی، رهات کردم از خنجر سیاست
دل سوختی و جانم آتش برین رهایی

داند چگونه باشد شبهای دردمندان
آن کس که خفته یک روز بر بستر جدایی

شبهای عاشقان را شمع مراد نبود
رسوای شهر و کو را چه جای پارسایی

خورشید آسمان را چون کم توان رسیدن
بر جای رقص می کن، ای ذره هوایی

در حسرت جمالت جانم به لب رسیده
ای دستگیر جان ها، آخر بگو، کجایی؟

آن من نیم که باشم در ملک وصل خسرو
بگذار تا به کویت خوش می کنم گدایی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.