۲۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۷۴

سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار بگوی
فغان و زاری بلبل به نوبهار بگوی

برفت طاقت صبر و نماند قوت عقل
بگوی حال من او را و زینهار بگوی

ز خون دیده همه دست من نگار گرفت
مگر که دست بگیرد بدان نگار بگوی

هزار جور کشیدم ز غم که نتوان گفت
یکی اگر بتوانی از آن هزار، بگوی

اگر ز بنده فراموش کرد، یادش ده
وزین سخن دو سه بر وجه یادگار بگوی

بنای عافیتم کاستوار بود از صبر
خراب شد ز غمم دار استوار بگوی

حدیث چشم چو دریا بگو و زین مگذر
چو زین گذشت، حدیث لب و کنار بگوی

اگر چه هر چه بگویی به عکس کار کند
تو باری اینقدر از بهر عکس کار بگوی

اگر چه او نشود ز آن خویش خسرو را
تو ز آن خود بکن و بهر کردگار بگوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.