هوش مصنوعی: شاعر از باد صبحگاهی می‌خواهد که نام معشوق را به او یادآوری کند و از عشق و اشتیاق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از غم و رنج عشق و نیز از زیبایی و جذبه‌های معشوق می‌نالد و در نهایت، آرزوی دیدار او را دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۸۷۵

ای باد صبحگاه به من نام او بگوی
خوناب غیرتم به لب جام او بگوی

جان بو که خوش برآیدم امروز پیش او
چیزی دگر مگوی، همین نام او بگوی

بستان دعای سوخته ای، وز لبش مرا
آلوده کرشمه دشنام او بگوی

یار است یا خیال؟ نمی دانم اینقدر
آن کیست در طواف بر آن بام او بگوی

شبها منم ز غمزه او غرق خون ناب
این ماجرا به نرگس خودکام او بگوی

پیغام داد کز سر تیغت سر افگنم
حاجت به تیغ نیست، به پیغام او بگوی

وامی ست جان خسرو از آن روی همچو مه
گر ممکن است بر رخ گلفام او بگوی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.