هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر عشق و مستی، دوری از تظاهر به تقوا، و پذیرش رنج‌های عاشقی است. شاعر از عشق و مستی به عنوان راهی برای رهایی از قید و بندهای دنیوی یاد می‌کند و تقاضای آزادی از بند عشق را بی‌فایده می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و رندانه ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر صحیح داشته باشد.

شمارهٔ ۱۸۹۴

ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجوی
خزانست در چمن عاشقان، بهار مجوی

دلم به صحبت مستان و شاهدان خو کرد
نشان تقوی ازین رند دردخوار مجوی

چو من ز خون دل سوخته سیه رویم
سپید رویی من زین سیاه کار مجوی

نروید از گل من جز گیاه بدنامی
گل سلامت ازین خاک خاکسار مجوی

به جز فساد ز فاسق دگر عمل مطلب
به جز وفا ز مقامم دگر شمار مجوی

ز اهل میکده جز ناکسی جمال مخواه
به کنج مزبله جز ماکیان شکار مجوی

دلا، چو هدیه جان پیشکش نخواهی کرد
بر آستانه سلطان عشق بار مجوی

سوار چابک من، آمدم به بندگیت
قرار بندگیم ده، ولی فرار مجوی

چو خسرو راز بتان زینهار نتوان یافت
مجو رهایی از آن بند و زینهار مجوی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.