۲۵۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰۳

ای جان ز تن رفته، به تن باز کی آیی؟
وی سرو خرامان، به چمن باز کی آیی؟

جانی تو که از دوری روی تو بمردم
تا زنده شوم باز، به من باز کی آیی؟

شد جان هوایی به عنان گیری تو، لیک
زان باد تو، ای ترک به من، باز کی آیی؟

ما را وطن تنگ و تو خو کرده به صحرا
در ظلمت زندان وطن باز کی آیی؟

سرمایه خسرو به جهان جز سختی نیست
عمری که تو رفتی به سخن، باز کی آیی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.