۲۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰۷

هندوی زلف را چو تو یغما چنین دهی
در روم و ری منادی تاراج دین دهی

پیش لب تو گر چه گداییست کار من
ملک جهان مراست، گر انگشترین دهی

چون من روم، به تربت من بوسه ای زنی
حلوای روح من چو دهی، این چنین دهی

آنجا که گشت تست، بگو تا شویم خاک
باری چنین چو کشته خود را زمین دهی

جان بردن نهفته، میاموز غمزه را
جلاد را چه استره در آستین دهی؟

تلخی عشق بی مزه گردد ز نوش وصل
ناخوش میی که چاشنیش انگبین دهی

من کیستم که خنده زنی تو به روی من؟
خسرو خس و بهاش تو در ثمین دهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.