هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از بی‌وفایی معشوق و رنج‌های عشق شکایت می‌کند و از این که هیچ گاه به وصال معشوق نرسیده و همواره در حیرانی و پریشانی به سر برده است. او همچنین به مقایسه خود با مجنون پرداخته و از این که معشوق از حالش بی‌خبر است، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و ادبیات کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل ۳۲

عمریست در طریق تو جان را که دم زدیم
هیچت صفا ندیدیم حیران بتر شدیم

تا کی شود ز لعل تو کامی بر آوریم
کز بهر کام خویش پریشان خود شدیم

با تو سخن که گوید که این هم مجال نیست
لیکن ز حال خویش بسی تنگ تر شدیم

جانان نبود آگاه زناموس بگزریم
حالم چنان رسید که مجنون صفت شدیم

ای یار چون به بستی دل خود بزلف یار
هرگز مگو چنین که پریشان خود شدیم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۱
گوهر بعدی:غزل ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.