۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۵۴

ساقی بیا که موسم عیش است و میم و نی
می ده که لاله گون شده از باده ری و خی

رخ بر فروز و زلف مسلسل گره بزن
تا بشکند جمال تو بازار میم و هی

مه را به روی خوب تو نسبت کجا رسد
ای رویت آفتاب و لبت شین و کاف و ری

شکر شد از خجالت لعل تو آب وار
بر شین و کاف و ری چو کشیدی تو خی و طی

خط معنبر تو چو دور قمر گرفت
کردند عاشقان تو تر ری و دال و می

روح مجسمی تو نه عقل مصوری
ای روح عقل مثل تو نادیده بی و تی

بتگر چو دید پیش رخ و قامت تو کرد
از شرم کارخانه صد ساله طی و بی

طی کن حدیث دور زمان، جام می بیار
تا باغ روح را دهم آبی ز میم و یی

می خور، مخور غم دل و دین، خسروا، دگر
بگشا به مدح خسرو آفاق لام و بی

لب بر لب نگار نه ار دست می دهد
خالی قدح مدار ز باده و میم و یی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.