۲۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۸۴

ای به هر موی شده بسته زلف دل من
وی به هر کوی شده در طلبت منزل من

این چنین در هم و پیچان ز چه گشته ست دلم
سایه زلف تو افتاد مگر در دل من

کارم از شکل سر زلف تو مشکل شده است
مشکل امروز که بگشاید ازو مشکل من

لب تو آب حیات ست و خطت ظلمت شب
جز همه تنگی و تاریکی ازو حاصل من

خسرو بی خبرم تا به غمت افتادم
خبرت هست ازین واقعه مشکل من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.