هوش مصنوعی:
این شعر از جدایی، بیاعتنایی و ناسپاسی سخن میگوید. شاعر از قطع رابطه و بیوفایی اطرافیان شکایت دارد و تأکید میکند که چنین رفتارهایی ناروا و ناشایست است. همچنین، هشدار میدهد که غرور و بیاعتنایی عواقب بدی دارد و خداوند چنین رفتارهایی را نمیپسندد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جدایی، ناسپاسی و بیاعتنایی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارند.
غزل شماره ۵
چنان ببریدی آخر رشته های آشنایی را
که نتوان داد داد شکوه روز جدایی را
پس از هم خانگی چندان بیابان در میان آمد
کبوتر بر نتابد خط شرح بینوائی را
کسی کاو باشد از اهل سعادت چون روا دارد
به حرف دشمن دین ترک احباب خدایی را
چنان دانم که ناگه دامن از وصلت بر افشانم
که تا بینی جزای این همه بی اعتنائی را
بشی گفتم مشو زنهار مغرور تلفطها
که لطف و قهر یکسان است رند لاابالی را
بود بس ناروا در ناز و نعمت ناسپاسی ها
چسان هرگز روا دارد خدا این ناروائی را
که نتوان داد داد شکوه روز جدایی را
پس از هم خانگی چندان بیابان در میان آمد
کبوتر بر نتابد خط شرح بینوائی را
کسی کاو باشد از اهل سعادت چون روا دارد
به حرف دشمن دین ترک احباب خدایی را
چنان دانم که ناگه دامن از وصلت بر افشانم
که تا بینی جزای این همه بی اعتنائی را
بشی گفتم مشو زنهار مغرور تلفطها
که لطف و قهر یکسان است رند لاابالی را
بود بس ناروا در ناز و نعمت ناسپاسی ها
چسان هرگز روا دارد خدا این ناروائی را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۴
گوهر بعدی:غزل شماره ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.